مقدمه:

انسان پيش از آموختن كشاورزي و كشف فنون و ابزارهاي مختلف, براي تامين نيازهاي زندگي خود به كوچ و چندجانشيني مي‌پرداخت. انسان‌ها براي تامين غذاي موردنياز خود و يافتن مكاني مناسب براي سكونت, به مكان‌هاي مناسب داراي منابع طبيعي (مرتع, آب, حيوانات) مهاجرت مي‌نمودند. از زماني كه انسان كشاورزي را آموخت و توانست ابزارهاي مورنياز زندگي خود را بسازد به يكجانشيني روي آورد و روستاها متولد شدند. روستاها اولين مراكز اجتماعي زندگي نوين انسان محسوب مي‌شوند.

برای روستا تعاریف متعددی ارایه شده است که از جنبه های مختلفی بدان پرداخته اند،برخی از نظر کالبد آن را بررسی کرده اند بعضی صاحب نظر،از عواطف خاص مردمانش صحبت می کنند وبیش تر آنها بر اساس تعداد جمعیت تقسیم بندی را انجام داده اند اما نکته جالب آنکه تمام آنها،از کشاورزی به عنوان شغل اصلی روستا یاد می کنند.

با توجه به آنکه زنان نصف جمعیت را شامل می شوند و در توسعه روستاها بیش از 50درصد فعالیت ها را به خود اختصاص داده اند که در این میان فعالیت های کشاورزی بیش از همه به چشم می خورد و از آنجا  که کشاورزی یکی از پایه های اصلی اقتصاد میباشد نقش زنان در توسعه روستایی از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود، بنابراین اجرای برنامه هایی برای افزایش سطح آگاهی زنان،از جمله بهره گرفتن از زنان مروج امری منطقی والزامی به نظر می رسد زیرا تاکنون تنها 5درصد زنان روستایی از برنامه مروجان مرد بهره گرفته اند که این هم به کالبد خاص اجتماعی روستا برمی گردد.

بیان مساله

برای اصطلاح توسعه، تعاریف متعددی ارایه شده است که در اینجا مجال ذکر تک تک آنها نیست و تنها به ذکر یک تعریف بسنده می کنیم: توسعه به  فرا گردی گفته می شود که از یک وضعیت نا مطلوب به یک وضعیت مطلوب می انجامد.

پیشینه توسعه بسیار وسیع است و دارای قدمتی همزمان با تغييرات طبيعي و اجتّماعی در سطح کره زمین       می باشد. از دیدگاه طبيعي، سابقه توسعه  همزمان با تحولات زمین  شناسي است و از منظر اجتماعی برابر با ظهور جوامع بشری اوليه می باشد. در ابتدا بحث از توسعه بیشتر با اصطلاح تکامل و پیشرفت انجام مي شد.

توسعه ای که در مناطق روستايي بیشتر مورد نظر است و لازم است برنامه ريزان روستايي مد نظر داشته باشند به شرح زير است:

1. توسعه بايد « تغييري » در جهت بهبود شرايط براي اکثريت مردم باشد.

2. مردمي که از توسعه سود مي برند بايد بيشتر از مردمي باشند که از آن متضرر مي شوند.

3. توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروری زندگیشان مطمئن سازد.

4. توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگي و مطابقت داشته باشد.

5. توسعه بايد باعث تشويق خود اتکايي گردد.

6. توسعه بايد بهبود طولاني و مستمر را به ارمغان آورد.

7. توسعه نبايد باعث تخريب محيط زيست طبيعي باشد.

نقش زنان در توسعه روستایی

از همان اوایل خلقت آدم تاکنون، زنان دوشادوش مردان روستایی به فعالیت پرداخته و در توسعه روستایی از مردان هم جلو زده اند زیرا علاوه بر شغل اصلی شان (تربیت فرزندان و خانه داری )در امر کشاورزی هم به مانند مردان ایفای نقش کرده اند که امارهای رسمی و غیر رسمی دلالت بر این موضوع دارند:

مثلاً: 60درصد در زراعت برنج، 90درصد در توليد سبزي و صيفي، 50درصد در زراعت پنبه و دانه هاي روغني و 30درصد در امور داشت باغ ها مشارکت دارند.اما چگونگي اين مشارکت بستگي تام به خصوصيات فرهنگي مناطق، نوع نظام بهره برداري از اراضي، ترکيب اعضاي خانوار، نوع فعاليت کشاورزي، خصوصيات طبيعي منطقه و عوامل اقتصادي اجتماعي دارد. به عنوان مثال، در مناطق شمالي کشور که زراعت برنج رايج است، به دليل حجم بالاي کار، زنان عهده دار بيش از60درصد مراحل توليد اين محصول هستند و يا در منطقه گرگان و رشت که 70درصد پنبه کشور توليد مي شود به دليل  ظرافتي که عمل برداشت پنبه دارد سهم زنان بیش از  66درصد عنوان مي شود.   علاوه بر این در امر دامداری هم  پایا پای مردان به فعالیت      پرداخته اند:

طبق آمارها:

86 درصد در امر شیردوشی، 41 درصد در تعلیف دام و 42 درصد در مراقبت از دام شرکت داشته اند.

لازم به ذکر است که بحث توسعه روستایی خیلی گسترده تر از آن است که بتوان در این جا به تمام جنبه های آن پرداخت به همین خاطر تنها از جنبه کشاورزی آن را بررسی کرده ایم وبه تبع آن، به تمام فعالیت زنان در توسعه روستایی پرداخته نشده است و گر نه نقش زنان در توسعه روستایی بسی بیش تر است مثلا در امر نساجی وقالی بافی که یکی از پایه اقتصاد روستایی      می باشد نزدیک 100درصد فعالیت ها را به خود اختصاص می دهند.

موانع فعاليت زنان در روستا

موانع متعددي، در مسير مشاركت و نقش آفريني زنان وجود دارد كه مي توان آن را به عوامل فردي، خانوادگي، اجتماعي تقسيم بندي نمود.

الف ـ عوامل فردي

1ـ از جمله عوامل، پايين بودن سطح سواد زنان روستايي است.

2ـ حجم زياد فعاليت زنان و افزايش كار داخل و خارج از خانه به دلايل مختلف از جمله مهاجرت فصلي مردان و تنوع زياد كار زنان روستايي ( بچه داري، امور منزل، و... )

3ـ كم بودن اطلاعات، دانش، آگاهي هاي علمي و كاربردي آنها سبب شده است كه زنان با وجود برعهده داشتن بطور متوسط 50درصد توليد كشاورزي، فقط توانسته اند 5درصد از منابع آموزش ها و تعليمات ترويجي را به خود اختصاص دهند.

4ـ سوء تغذيه و پايين بودن ضريب سلامت و بهداشت فردي.

ب) عوامل خانوادگي 

1ـ بافت مردسالاري جامعه و تعصبات خانوادگي بصورت موافقت نكردن پدر يا همسر با حضور زنان در فعاليت هاي اجتماعی و اقتّصادی به دلايل مختلف فرهنگي

2ـ باور و نگرش منفی نسبت به توانايي زنان و تبعیض های جنسیتی.

3ـ فقر اقتصادی خانواده

ج ) موانع اجتماعي

1ـ آداب و سنن غلط نظير خرافات، تقديرگرايي و...

2ـ دسترسي پايين زنان به اعتبارات و تسهيلات نهادها و عوامل توليد.

3ـ دور از دسترس بودن خدمات ترويجي، جهت گيري فعاليت هاي اجتماعي و برنامه هاي مشاركتي به سمت مردان

4ـ كمبود متخصصان زن در جهت آموزش زنان روستايي

5ـ مشكلات دسترسي به خدمات و تسهيلات اجتماعي و بهداشتي

6ـ پايين بودن دستمزد زنان روستايي در مقايسه با مردان

7ـ حضور بسيار اندك سازمان هاي غيردولتي زنان براي پيگيري مسائل و مشكلات زنان روستايي

8ـ حضور كم زنان در مديريت روستا و نهاد دهياري.

چکیده و نتیجه 

با توجه به داده های بالا نقش زنان روستایی امری انکار ناپذیر در توسعه روستایی و رشد کشاورزی است، اما موانعی در سر راه آنها قرار دارد که تا حد زیادی از کیفیت فعالیت آنها کاسته است که اهم این مشکلات، پایین بودن سطح سواد، دوری از مراکز ترویج و نبود متخصصان زن مروج و بافت مرد سالاری می باشد که این اجازه را نمی دهند تا زنان از دانش مروّجان مرد بهره ای ببرند زیرا که بقیه موارد (موانع) در اثر افزایش ضریب بهداشت و نهادینه شدن تفکر دموکراسی تا حدی بر طرف شده اند بنا براین نقش یک زن مروج الزامی و منطقی میباشد و در پیش برد توسعه روستایی گام مهمی به شمار می رود زیرا که یک زن مروج هم    می تواند به مردان آموزش دهد هم به زنان، اما تا به حال 5درصد زنان روستایی از دانش مروجان مرد بهره گرفته اند.

منابع

1- شادي طلب، ژاله، زنان کشاورز ايراني در برنامه هاي توسعه،فصلنامه اقتصاد کشاورزي و توسعه، سال سوم، بهار74.

2- انصاري، حميد، تعاوني هاي زنان روستايي ضرورت يا موج، همان منبع.

3- بررسي وضعيت موجود زنان روستايي ايران، ج 2، انتشارات دفتر تحقيقات و برنامه ريزي معاونت ترويج و   مشارکت مردمي جهاد سازندگي227.

4- لهسايي زاده، عبدالعلي، بررسي جامعه شناختي نقش زن در کشاورزي، فصلنامه اقتصاد کشاورزي و توسعه، سال سوم، بهار 74.

5- مايکل تودارو، توسعه اقتصادي در جهان سوم، مترجم: غلامعلي فرجادي، چاپ 1363، ج 1، تهران، وزارت برنامه وبودجه.


6- دکتر گیتی اسصطلخ زیر، نقش زنان درتوسعه روستایی.

7- دکتر گلابي، سياوش، سازمان مديريت و منابع انساني، انتشارات فردوسي، 1369.


8- دکتر اسدی، علي، توسعه بر جاده تکنولوژی مي تازد، نشریه تدبیر، شماره 3، مرداد1369

9- دفتر مطالعات وتحقیقات زنان. نقش زنان در معیشت خانواده

10- آمارتيا سن ـ توسعه به مثابه آزادي ـ حسين راغفر ـ انتشارات كوير ـ چاپ اول ـ 1381.

11- اوكلي، پيتر و همكاران ـ 1370 ـ رهيافتهاي مشاركت در توسعه روستايي ـ ناشر مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي ـ نشر ارغوان.

12- پاپلي يزدي، محمد حسين و ابراهيمي، محمد امير، 1381 ـ نظريه هاي توسعه روستائي ـ تهران ـ انتشارات سمت. 5ـ زنان در نيروي كار ـ گزارش جهاني كار ـ دفتر بين المللي كار ژنو  ـ 1985.

13- كار، مهرانگيز ـ 1373 ـ زنان در بازار كار ايران ـ انتشارات روشنگران.

14- محمدرضا ميرزااميني – مقاله: زنان وتوسعه روستایی.